کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشكی رفسنجان |
امام راحل توانست تکهیخهای عظیم و پر شمار میلیونی را آب نماید، آبها را بخار کند، بخارها را مجتمع نماید و ماشین انقلاب را با موفقیت کامل به سر منزل مقصود رسانده و استمرار حرکت آن را با اتصال آن به تاریخ پویای مجاهدت اسلامی بیمه نماید.
بدون تردید یکی از ویژگیهای برجسته امام خمینی(ره) در بسیج مردم ایجاد پیوند وابستگی عاطفی میان خود و توده مردم بود. و این رابطه دو سویهای بود که بر پایه اعتماد متقابل قرار داشت. در
بسیج آنها برای مبارزه روی سخن او به فطرت خداجو و پاک مردم بود و همگان را از آن جهت
که انسان دارای فطرتی خداجو و حقیقتطلب و عدالتخواه و اخلاقی هستند به مبارزه با
شیطان صفتان و دروغگویان و ستمگران دعوت میکرد. او به جای آنکه در مبارزه به قشر خاصی
تکیه کند، اقیانوس دلها را به تلاطم در میآورد. امام
خمینی معتقد بود که قدرت مردمی و عزم ملی تنها قدرت شکستناپذیری است که میتواند رژیم
را متلاشی و پس از آن حکومت مورد نظر خود را به وجود بیاورد و آن را در مقابل هر توطئه
ای حفظ نماید و معتقد به بینتیجه بودن مبارزات حزبی و پارلمانی و همچنین بیثمری مبارزات
مسلحانه بدون پشتوانه مردمی بود». امام(ره) دست یاری خدا را در جماعات و حرکتهای مردمی
میدید و به قدرت شناخت ملت آگاه و به برکات ارزشمندی که حضور مردم در صحنههای مبارزاتی
داشته، ایمان داشت. او
با مردم ۱۵ خرداد را آفرید او با مردم شاه را نصیحت میکرد و نهیب میزد. با مردم استقامت
میکرد و حبس و شکنجه و تبعید را تحمیل میکرد. او توان مردم را به خوبی میشناخت
و با استمداد از مردم راههای مبارزه را به سوی هدف نهائی میگشود. «امام به راستی
نسبت به مردم عشق میورزید. به مردم میبالید و بعد از خدا بزرگترین تکیهگاه خود
را مردم میدانست. آن روز که در قم نهضت را آغاز کرد وقتی از ایشان سؤال کردند با کدام
قدرت میخواهید با رژیم تا دندان مسلح مبارزه کنید؟ فرمود: مردم. امام
با شناخت روحیات، خواستهها و فرهنگ مردم با آنها رابطهای بسیار مستحکم و صمیمانه
ایجاد کرده بود و این رابطه باعث شده بود که تکتک آحاد ملت او را همچون شخصیتی دلسوز
بپندارند و بدانند که اما چیزی جز صلاح و مصلحت مردم را نمیخواهد و نکته مهم دیگر
اینکه عشق به اهلبیت عصمت و طهارت در قلوب توده مردم ایران در طول تاریخ حاکمیت تشیع
بر ایران نفوذ داشته که امام از این مسأله شناخت کافی داشتند. و روی همین عشق به ولایتمداری
ایرانیها برای تحریک آنها علیه رژیم پهلوی سرمایهگذاری کردند. مردم
ایران مذهبی و پیرو راستین شیعه علی هستند که هر کسی به این عشق احترام بگذارد در قلوب
مردم ایران جا میگیرد و مورد قبول آنها واقع میشود و همین عامل نکتهای اساسی بود
که امام میدانست باعث تبعیت مردم از ایشان میشد. « امام پایگاه اصلی تکیه ایشان بر
روی مردم، تودههای پا برهنه و مستضعف و جان بر کفی بود که حاضر بودند همه هستی و وجودشان
را برای آرمانهای انقلابی امام فدا نمایند. به همین علت رابطه مستحکم و پیوند عمیق
عاطفی بین امام و امت برگزار شد و این رابطه مستحکم عامل اساسی بود در به صحنه آمدن
ملت و قیام علیه نظام شاهنشاهی». از
تو به یک اشاره از ما به سر دویدن در
حقیقت زبان حال توده مردمی بود: پس مسلماً اگر امام پیشوایی مذهبی و اسلامی نمیداشت
و اگر مردم ایران در عمق روحشان یک نوع آشنایی و انس و الفتی با اسلام نداشتند و اگر
عشقی که مردم با خاندان پیامبر دارند وجود نمیداشت محال بود نهضت به این وسعت ایجاد
شود. ۲-
مردم محوری: تکیه بر نیروی مردمی از
نوآوریهای امام در جریان حرکت آگاهیبخش و آزادیبخش خود ضمن مردم باوری و ایمان و
اعتقاد به قدرت ایشان، مردم محوری امام بود که از نخستین لحظات آغاز این حرکت و نهضت
با توجه به نقش حساس و تعیین کننده مردم که حضور یا عدم حضور ایشان به پیروزی یا شکست
هر حرکت، هر چند حقطلبانه انجامیده است مخاطب اصلی خویش را مردم قرار میدهند آن هم
نه قشری خاص از مردم نظیر طلاب، دانشجویان، مردان، جوانان شهرنشینها و غیره بلکه توده
مردم اعم از شهری، روستائی، پیر و جوان تحصیلکرده و عامی، زن و مرد همواره مخاطبان
اصلی امام بودهاند. زمانی که با شجاعتی بینظیر در مدرسه فیضیه بر علیه شاه سخنرانی
میکرد و گاه شاه را به عنوان آقای شاه یا مردک خطاب مینمود در حضور مردم سخن میگفت،
و مردم میدیدند، مرجع دینی که قلبش مملو از عشق به خداست در دورانی که حتی بزرگان
حوزه از شاه جز ذکر القابی مانند شاهنشاه و اعلیحضرت نمیتوانستند نامی به میان آورند،
با شجاعتی بینظیر با نطق آتشین خود لرزه بر اندام شاه و شاهزادگان و شاه باوران انداخته
است امام خمینی(ره) در واقعه کاپیتولاسیون و اعتراض به آن که منجر به تبعید ۱۴ ساله
ایشان از ایران شد نیز مردم را مخاطب اندیشهها و آرمانهای انقلابی خود و موقعیت
حساس و خطرناک مملکت قرار دادند و در دوران تبعید نیز با پیامها و سخنرانیها و اعلامیههای
خود همین روند را تداوم بخشیدند و مردم را به منافع و مصالحشان آگاه و شاه را عامل
بدبختی و فلاکت ایران میخواندند و تنها و در واقع اساسیترین قدرت نابود کننده شاه
را مردم میدانستند و برای همین همواره ایشان را بر علیه رژیم شاهنشاهی تحریک و دعوت
به قیام و بسیج علیه شاه و دستگاه حاکمهاش میکردند. با
اینکه در زمان حکومت پهلوی، مبارزات سیاسی در داخل و خارج کشور کم و بیش به چشم میخورد
که هر کدام استراتژی و تاکتیک متفاوتی را برای مبارزه با رژیمهای دیکتاتوری در پیش
گرفته بودند، عدهای شیوة مبارزه مسلحانه و عده دیگر مشی سیاسی و روآوری به مجامع بینالمللی
را مدنظر داشتند و عدهای نیز اتکا به حکومتهای به ظاهر انقلابی و کسب حمایت آنان
را جهت براندازی در خط و مشی مبارزاتی خود قرار داده بودند. امام خمینی(ره) بدون اینکه
هیچ یک از این استراتژیها را تأیید کند همچنان به استراتژی اساسی بسیج و حضور همه
جانبه اقشار مختلف مردم در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی تأکید داشتند که در حقیقت بر
پایه سیاستی جدید و نوینی، مبتنی بر معیارهای اسلامی بنا نهاده شده بود. رهبری و استراتژی
امام در دوره پیدایش و تداوم و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی حول آیه «وَ اعْتَصِمُوا
بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» شکل میگیرد و بسیج بر حسب مقتضیات زمان
در معنای سیاسی آن مورد استفاده قرار میگیرد. جوهره چنین کششی را باید در تأیید و
ترویج این اعتماد داشت که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست. تأکید
بر چنین اعتقادی از سوی رهبر که در عین پرچمداری انقلاب، مرجع تقلید دینی مردم نیز
هست موجب شد عاشورای حسینی از سوگواریهای محض فراتر رفته و هیأتهای مذهبی به تشکلهای
سیاسی تبدیل شود . ما ملت گریه سیاسی هستیم به تعبیر خود امام». راهبرد
امام در انتخاب و گزینش مؤلفه بسیج مردمی گسترده، تام و کامل و بدون عیب و نقص بود.
در شرایطی که تمامی گروهها و سازمانهای سیاسی با سابقه کشور از لحاظ ایدئولوژیک،
استراتژی و نوعی سازماندهی به بنبست رسیده بودند، راهگشای حرکت عمومی ملت بود، از
یک سو گروههای اصلاحطلب بیش از دهه پنجاه به بنبست رسیده بودند و راهبرد آنها کارایی
خود را در ایجاد تحول در نظام ساسی از دست داده بود. گروههای معتقد به مبارزه مسلحانه
نیز، یا توسط رژیم سرکوب شده در تنها در زندانها ادامه حیات میدادند و یا اینکه از
درون و با کودتا، استحاله یافته و تداومناپذیری خود را به اثبات رسانیده بود در چنین
شرایط یأسآوری راهبرد امام خمینی(ره) برای عمومی کردن مبارزه علیه شاه، خروج از اینبست
را به مردم نوید داد.[۶] در بینش بسیج مردمی امام خمینی نه گزینش راه مبارزه مسلحانه
و چریکی مطرح بود و نه تشکیل حزب سیاسی و نه زد و بند و مصالحه با قدرتهای جهانی،
او راه فرهنگی عمیق و مؤثری را انتخاب کرد که نمونة آن را فقط در نهضتهای انبیاء میتوان
مشاهده کرد. امام با تربیت شاگردان و مریدانی که فکر دینی و اسلامی ناب و عمیق را به آنان القا کرده بود، نه تنها از نظر ذهنی و علمی که از نظر علمی و تربیتی نیز آنان را تحت تأثیر شدیدترین جذبههای الهی، عرفانی و اخلاقی خود داشت و توانست با اتکای به ایشان و ابزار قرار دادن آنها بعنوان تودهای از مردم، انقلاب فرهنگی و معنوی عمیقی در مردم ایجاد کند و آنها را جهت بسیج مردمی علیه شاهنشاهی آماده کنند. القای اندیشههای امام(ره) به مردم و به خصوص به ذهن روشنفکران و علمای متعهد در طول پانزده سال به تدریج و با استفاده از زمینههای فرهنگی و ریشهداری که بدان اشاره شد انجام گرفت. [ چهارشنبه 8 خرداد 1392 ] [ 10:54 ق.ظ ] [ هادی اسکندری دامنه ]
[ نظرات ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |